حوزه نیوز؛ «می روم تا انتقام سیلی مادر بگیرم...» ؛ خیلی از رزمندگان در جبهه هایی که مرد را از نامرد متمایز می کرد، این نوشته را بر پشت لباس های خاکی بسیجی شان می نوشتند تا نشان دهند پس از یک هزار و 400 سال هنوز غصه دار غم مولای مظلومشان علی (ع) هستند و نشان دهند که هنوز غیرت شیعی در رگ هایشان جاری است و عشق و ارادتشان به بی بیِ بدون حرم، حماسه آفرین است.
ارادت و محبت رزمندگان به مادر سادات به ویژه آنان که به سعادت شهادت نایل شدند، حقیقتا از جنس دیگری است که شاید وصف آن در این دنیای دلزده و دود گرفته، چندان میسر نباشد.
طلبه شهيد غلامرضا مرتضوي، از آن دسته رزمندگانی بود که در شب شهادت غریبانه حضرت زهرا(س) به قلعه فاطمیون راه یافت و قبل تر هم البته در وصیت نامه خود چنین نوشته بود« مرا در بهشت فاطمه (س) دفن کنید، شايد به واسطه ايشان من نيز مورد رحمت قرار گيرم».
هجدهمین روز از تیرماه سال 49 بود که به آقا نصر الله خبر دادند خداوند به تو پسری عنایت کرده است.
غلامرضا در خانوادهاي متوسط و مذهبي در شهر قدس(قلعه حسنخان)چشم به جهان گشود. در دوران کودکي تحت توجه پدرخود و با حضور در نماز جماعت مسجد جزو مکبرين بود و با شرکت در جلسات آموزشي قرآن توانست با صو ت و لحني زيبا قرآن تلاوت کند.
تحصيلات ابتدايي و راهنمايي را با موفقيت طي کرد. در دوران شکوفايي انقلاب به علت کمي سن ، فعاليت چشمگيري نداشت، اما پس از پيروزي انقلاب اسلامي، در بسيج به عضویت لشکریان مخلص خدا پیوست و برای پاسداري از ارزش هاي بلند انقلاب و نظام آماده جان فشانی شد.
بيشتر اوقات خود را در کتابخانه مسجد جامع به مطالعه ميپرداخت، از همين طريق با دروس حوزوي و حوزه علميه آشنا شد.
سال اول دبيرستان را هنوز به پایان نرسانده بود که در لبیک به ندای امام جمارانی اش براي نخستین بار به جبهه های حق عليه باطل اعزام شد.
پس از بازگشت، دوره متوسطه را رها کرد و براي فراگيري معارف و علوم ديني راهي قم شد و در مدرسه علميه قديري این شهر مقدس، به تحصيل علوم حوزوي همت گماشت.
در طول دوران جنگ تحميلي چندين بار به عنوان رزمنده و مبلغ در جبههها، حضوري فعال داشت، تا این که در آخرين حضورش از طريق تيپ 84 امام صادق(ع) براي نشر فرهنگ اسلام ناب محمدي(ص) حضوري مؤثر داشت و همزمان با شب شهادت حضرت زهرا(س) در سيزدهم ديماه سال 66، در منطقه جنوب انديمشک به ديدار يار شتافت و پيکر مطهرش در گلزار بهشت فاطمه(س) شهر قدس آرام گرفت.
در فرازي از وصيتنامه اين شهيد عزيز ميخوانيم:
«از امت عزيز ميخواهم که امام را تنها نگذارند چرا که ايشان امانتي الهي است و اگر خداي نخواسته اتفاقي بيافتد، در برابر خدا مسئوليم. از خانواده عزيزم خواهش ميکنم که مرا در بهشت فاطمه(س)و در جوار شهدا دفن کنند، شايد به واسطه ايشان من نيز مورد رحمت قرار گيرم.»